خویشاوندی، ازدواج و خانواده - پرتغالی
خویشاوندی و گروه های خانوادگی. اگرچه همه پرتغالی ها خویشاوندی را به صورت دوجانبه به حساب می آورند، ساختار گروه های داخلی و پیوندهای خویشاوندی که بر آنها تأکید می شود، هم بر اساس منطقه و هم طبقه اجتماعی متفاوت است. اصطلاحات خویشاوندی پرتغالی ریشه لاتین دارند، به استثنای ریشه یونانی tio (عمو) و tia (خاله). در شمال پرتغال، نام مستعار ( apelidos ) به عنوان شرایط مرجع بسیار مهم است. برخی از مردم شناسان پیشنهاد کرده اند که آنها به معنای برابری اخلاقی در جوامع روستایی که از نظر اجتماعی طبقه بندی شده اند، هستند. در شمال غربی، نام مستعار برای شناسایی گروههای خویشاوندی محلی که از طریق زنان مرتبط هستند، استفاده میشود. در این منطقه ترجیحی برای uxorilocality و uxorivicinality وجود دارد که هر دو را می توان به مهاجرت مردان مرتبط دانست. در برخی از مراحل چرخه خانگی، خانوارها در شمال پرتغال تمایل دارند پیچیده باشند، بسیاری از آنها از یک خانواده ساقه سه نسل تشکیل شده اند. برخی از روستاهای شمال شرقی پس از ازدواج سالها از یک رسم سکونتگاهی پیروی میکنند. با این حال، در جنوب پرتغال، یک خانواده معمولاً یک خانواده هسته ای است. گاهی اوقات احساس می شود که تعهدات بین دوستان مهمتر از تعهدات بین خویشاوندان است. در میان دهقانان روستایی، به ویژه در شمال غربی، سرپرستی خانوار به طور مشترک توسط یک زن و شوهر متاهل است که به آنها o patrão و a patroa گفته می شود. برعکس، در میان بورژواهای شهریگروه ها و در جنوب مفهوم مرد مسلط سرپرست خانوار رواج بیشتری دارد. پیوندهای خویشاوندی معنوی در غسل تعمید و ازدواج برقرار می شود. خویشاوندان اغلب برای خدمت به عنوان پدرخوانده انتخاب میشوند ( padrinhos )، و زمانی که این ترتیب اتفاق میافتد، رابطه پدرخوانده و فرزند خوانده بر رابطه خویشاوندی اولویت دارد.
ازدواج. نرخ ازدواج در طول قرن بیستم افزایش تدریجی را نشان داده است. سن ازدواج با تغییرات مکانی و زمانی مشخص شده است - یعنی ازدواج معمولاً در شمال دیرتر از جنوب رخ می دهد، اگرچه تفاوت ها به آرامی از بین می روند. در جنوب پرتغال تعداد قابل توجهی از اتحادیه های توافقی وجود دارد، و شمال پرتغال دارای نرخ های بالایی از عضویت دائمی است. اگرچه از سال 1930 کاهش یافته است، اما نرخ نامشروع سابق در مناطق روستایی شمال پرتغال بالا بود. در پورتو و لیسبون همچنان بالاست. ازدواج عموماً درونهمسری طبقاتی بوده است و گرایش به درونهمسر بودن روستاها، هرچند به هیچ وجه یک قاعده وجود ندارد. اگرچه کلیسای کاتولیک به طور سنتی ازدواج با عموزاده ها را در درجه چهارم (شامل پسرعموهای سوم) ممنوع می کرد، معافیت ها و همچنین اتحاد بین پسرعموهای اول به هیچ وجه در بین تمام طبقات جامعه پرتغال غیرعادی نبود. این نوع ازدواج به طور سنتی با تمایل به پیوستن مجدد به اموال تقسیم شده همراه بود.
همچنین ببینید: تاریخ و روابط فرهنگی - Mescalero Apacheارث. مطابق با قانون مدنی 1867، پرتغالی ها ارث جزئی را انجام می دهند. با این حال، والدین حق دارند آزادانه سهم سوم ( terço ) از دارایی خود را تصاحب کنند، و زنان در حق دریافت و اعطای اموال سهیم هستند. (قانون مدنی 1978 مواد مربوط به این اعمال را به طور قابل توجهی تغییر نداد.) در میان دهقانان شمال پرتغال، که ارث عموماً پس از مرگ است، والدین از وعده terço به عنوان نوعی امنیت پیری با ازدواج با فرزند استفاده می کنند. ، اغلب یک دختر، وارد خانه می شود. با مرگ آنها، این کودک صاحب خانه می شود ( casa ). مابقی دارایی به طور مساوی بین تمام وراث تقسیم می شود. پارتیله ها، چه در شمال و چه در جنوب، می تواند فرصتی برای اصطکاک بین خواهر و برادر باشد زیرا زمین از نظر کیفیت متغیر است. برخی از دهقانان زمین را تحت قراردادهای اجاره بلند مدت نگهداری می کنند. به طور سنتی این قراردادها نیز "برای سه زندگی" به صورت یک قطعه به یک ورثه منتقل می شد و ارزش آنها در برابر کل دارایی ها محاسبه می شد. قانون مدنی 1867 سیستم داراییهای مستلزم ( vínculos ) را حذف کرد که این امکان را برای طبقات ثروتمندتر فراهم میکرد تا دارایی را به یک وارث واحد واگذار کنند، معمولاً طبق قاعده اولیای مرد. مالکان ثروتمندتر توانسته اند با خرید یک ورثه، اموال خود را دست نخورده نگه دارند.خواهر و برادر
همچنین ببینید: دین و فرهنگ بیانی - سومالیایی